چرا شی هنوز ارتشی که می‌خواهد را ندارد؟

نیروی نظامی چین بازسازی شده است اما آیا می‌توان به آن اعتماد کرد؟

نویسندگان: جاناتان ای. چون و جان کالور ۱۸ اوت ۲۰۲۵ Foreign Affaires یداله فضل الهی

جاناتان ای. چون استاد کرسی مایکل اچ. آرماکوست در مطالعات سیاست خارجی و عضو مرکز چین جان ال. تورنتون در مؤسسه بروکینگز است. او پیش‌تر عضو ارشد بخش تحلیلی سیا و مدیر امور چین در شورای امنیت ملی ایالات متحده از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ بوده است.

جان کالور عضو غیرمقیم ارشد مرکز چین جان ال. تورنتون در بروکینگز است. او ۳۵ سال در سیا خدمت کرده، از جمله به عنوان افسر اطلاعات ملی منطقه شرق آسیا بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸.

برای فرماندهی عالی ارتش آزادی‌بخش خلق، دوره سوم ریاست‌جمهوری شی جین‌پینگ یک دوران تقریباً دراماتیک و پرآشوب بوده است. از زمان شروع دوره سوم ریاست‌جمهوری او در سال ۲۰۲۲، دست‌کم ۲۱ افسر ارشد کنار گذاشته شده‌اند، از جمله سه نفر از هفت عضو کمیسیون مرکزی نظامی، عالی‌ترین نهاد نظامی حزب کمونیست چین. بسیاری از فرماندهان بلندپایه ارتش، از جمله وزیر دفاع و افسر مسئول همه ارتقاءهای درجه سرتیپی طی بیش از یک دهه، رسوا شده‌اند. احتمال دارد تا پایان دوره ریاست‌جمهوری خود، شی حتی بیش از مائو زدونگ، که در دوران خود بارها افسران را پاکسازی کرد، این تعداد را افزایش دهد.

اگرچه شی پیش‌تر نیز پاکسازی‌های نظامی انجام داده و در سال ۲۰۱۵ ساختار فرماندهی ارتش را به طور گسترده‌ای بازسازی کرده بود، ولی تحولات اخیر توجه‌ها را جلب کرده است، زیرا بسیاری از کسانی که تحت تأثیر قرار گرفتند، ظاهراً از نزدیکان و متحدان شی بودند نه رقبای سیاسی او. کنار گذاشتن افسرانی که زمانی غیرقابل دسترس به نظر می‌رسیدند، شایعاتی مبنی بر تضعیف کنترل شی بر ارتش را برانگیخته و حتی ادعاهای افراطی درباره احتمال سقوط سیاسی خود شی را مطرح کرده است.

اما به جای کاهش نفوذ شی، این اقدامات بیشتر نشان‌دهنده تسلط کامل او بر ارتش است. مانند یک رئیس مافیا، شی نشان داده که حتی متحدان خود را نیز قابل تغییر می‌داند. مهم‌تر از همه، این تلفات سیاسی چشمگیر حاکی از تنگ نظری و سخت گیری او نسبت به ارتش است، نه از دست دادن کنترلش بر آن. این تحولات نشان می‌دهد که او از فرماندهان عالی‌رتبه ارتش ناراضی است و این تغییرات بخشی از روندی است که به دنبال تحقق اهداف بزرگ‌تر خود برای تحت فرمان درآوردن ارتش است. در واقع، شی می‌خواهد اطمینان داشته باشد که می‌تواند با اعتماد کامل از قدرت نظامی خود استفاده کند، اما همین اعتماد به نظر می‌رسد کمیاب‌ترین و ارزشمندترین دارایی برای ارتشی باشد که منابع فراوانی دارد.

شی دستور کار نظامی خود را محور به ارث رسیده می‌داند. در حالی که پیشینیان او بیشتر بر اصلاحات اقتصادی تمرکز داشتند، برخی از برجسته‌ترین اصلاحات دوره شی در عرصه نظامی اتفاق افتاده است. دو هدف عمده، مدیریت سختگیرانه او بر ارتش را هدایت می‌کنند: اول، اطمینان از سیاسی شدن کامل ارتش به‌گونه‌ای که آن را به نهادی وفادار برای حفظ حکومت حزب در برابر ناآرامی‌های داخلی تبدیل کند؛ دوم، داشتن ارتشی که در صورت نیاز توانایی جنگیدن، حتی در مقابل ارتش آمریکا، را داشته باشد.

به عبارت دیگر، تسلط کامل شی بر ارتش نه تنها پایدار است، بلکه نشان‌دهنده وسواس او برای شکستن انزوای ارتش و فساد گسترده آن و تضمین این است که در صورت نیاز برای حفظ رژیم، ارتش شکست نخورد.

آتش دوستانه

پاکسازی‌های اخیر هی ویدونگ، معاون کمیسیون مرکزی نظامی، و دریاسالار مِیاو هوا، مدیر دپارتمان اقدام سیاسی، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. این دو نفر در گذشته در استان فوجیان با شی همکاری داشتند و رابطه نزدیکی با او داشتند. اما مدتی است که هی در انظار دیده نشده (از مارس ۲۰۲۵ در ملأعام دیده نشده) و مِیاو در نوامبر ۲۰۲۴ از مقام خود برکنار شده است.

تحلیل‌گران دو فرضیه مطرح کرده‌اند: فرضیه ساده‌تر این است که این پاکسازی‌ها نشان‌دهنده اشتباهات فاحش شی در انتخاب معاونانش است. فرضیه افراطی‌تر بیان می‌کند که این پاکسازی‌ها نشان‌دهنده شکل‌گیری جنبشی در میان رهبران ناراضی حزب و ارتش است که قصد دارند شی را به چالش بکشند یا حتی سرنگون کنند.

اما هیچ یک از این فرضیه‌ها قابل قبول نیستند. هر دو بر پایه فرض نادرستی استوارند که این پاکسازی‌ها کنترل شی بر ارتش را تضعیف کرده‌اند. اگر آشفتگی سیاسی در ارتش واقعاً برای شی شرم‌آور بود، آن را پنهان می‌کرد نه این که به صورت عمومی تأیید کند. حزب کمونیست چین، به خصوص در حفظ تصویر رهبری و مخصوصاً شی، بسیار ماهر است. تاریخچه نظامی چین نشان می‌دهد که ارتش معمولاً تمایل چندانی به دخالت عمیق در سیاست نداشته است.

اگر شی واقعاً با ارتش مشکلات سیاسی دارد، باید پرسید چرا الان؟ پس از ده سال پیروی ظاهری، دلیل مشخصی وجود ندارد که فرماندهان ارتش ناگهان علیه او قیام کنند. ارتش پیش‌تر تلاش‌های پیشینیان شی برای اصلاح فرماندهی را خنثی کرده بود، اما تا کنون نه تنها به اصلاحات شی تن داده، بلکه آماده‌سازی جدی برای اجرای دستور او در زمینه گزینه‌های نظامی برای وضعیت تایوان تا سال ۲۰۲۷ را آغاز کرده است.

ارتش آزادی‌بخش خلق چین به طور تاریخی تمایل به دوری از سیاست دارد. حتی پس از خلأهای اداری پس از انقلاب فرهنگی و بحران میدان تیان‌آنمن ۱۹۸۹، ارتش ترجیح داده نقش سیاسی خود را کنار بگذارد و به "سنگرهای خود بازگردد." رژیم‌های لنینیستی به طور موثری خود را از خطر کودتای نظامی مصون می‌کنند زیرا از پاکسازی‌ها و کمیسرهای سیاسی برای حفظ انضباط حزب بهره می‌برند.

به جای درگیری میان شی و ارتش، احتمالاً پاکسازی‌های اخیر نتیجه یک بازی قدرت درون‌سازمانی در ارتش است. شی هنوز ارتباط نزدیکی با افسران ارشد کلیدی دارد، به ویژه ژنرال ژانگ یوشیا، معاون کمیسیون مرکزی نظامی، که شی دهه‌هاست او را می‌شناسد و پدر ژانگ دوست نزدیک پدر شی بوده است. شی حتی به ژانگ اجازه داده است پس از رسیدن به سن بازنشستگی غیررسمی حزب، در مقامش باقی بماند، که نشانه واضح اعتماد شی به او است. ژانگ نیز در کمپین ضدفساد شی آسیبی ندیده، با وجود اینکه پیش‌تر مسئول دپارتمان توسعه تجهیزات ارتش بوده که کانون پاکسازی‌های اخیر بوده است.

از سوی دیگر، افسران برکنار شده ممکن است در حاشیه حلقه سیاسی شی قرار داشته‌اند. با توجه به گستردگی فساد در ارتش، به‌خصوص پس از آغاز برنامه پرهزینه نوسازی نظامی شی، احتمال دارد این افسران اشتباه کرده باشند که گمان کرده‌اند ارتباط‌شان با شی اجازه می‌دهد به راحتی به فساد ادامه دهند.

در واقع، وضعیت فعلی ارتش چین ترکیبی است از بازسازی جدی ساختارها و همچنان وجود شک و تردید نسبت به قابلیت اعتماد آن. شی جین‌پینگ خواهان ارتشی است که کاملاً در خدمت حزب و شخص او باشد و در عین حال توان رزمی بالایی داشته باشد، اما این هدف هنوز به طور کامل محقق نشده است.

شی می‌داند که قدرت نظامی صرفاً داشتن تجهیزات و نیروهای زیاد نیست، بلکه اعتماد و وفاداری فرماندهان و نیروهای مسلح نیز اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل است که او با شدت بسیار، پاکسازی‌های سیاسی انجام می‌دهد تا کسانی را که ممکن است وفاداری‌شان زیر سؤال برود، حذف کند. اما این پاکسازی‌ها گاهی به جای ایجاد انسجام، باعث تزلزل و نگرانی در درون ارتش می‌شود.

یکی از مشکلات اساسی که شی با آن مواجه است، فساد گسترده در بدنه ارتش است که علی‌رغم تلاش‌های بسیار برای مقابله با آن، هنوز هم در سطوح مختلف وجود دارد. فساد باعث شده است که برخی افسران به جای تمرکز بر تقویت توان رزمی، به دنبال منافع شخصی باشند و این مسئله اعتماد رهبری را تحت تأثیر قرار داده است.

همچنین، ساختار سنتی و فرهنگ ارتش آزادی‌بخش خلق که سال‌ها به دور از سیاست‌های پیچیده و تغییرات سریع سیاسی بوده، باعث شده است که روند تطبیق با اصلاحات جدید و فشارهای سیاسی شی زمان‌بر و دشوار باشد.

با این حال، شی به رغم تمام مشکلات، همچنان بر قدرت خود در ارتش تأکید دارد و به نظر می‌رسد که هیچ نشانه‌ای از کاهش نفوذ او دیده نمی‌شود. او همچنان با قاطعیت فرماندهی را در دست دارد و از هر گونه تهدید بالقوه برای موقعیت خود، چه در داخل ارتش و چه در میان رهبران سیاسی، جلوگیری می‌کند.

در نهایت، شی جین‌پینگ به دنبال آن است که ارتش چین را به نهادی تبدیل کند که نه تنها توان رزمی بالایی داشته باشد، بلکه کاملاً تحت کنترل حزب باشد و در صورت بروز هر گونه بحران داخلی یا تهدید خارجی، توانایی تضمین بقای نظام سیاسی چین را داشته باشد.

ارتش سرخ، پرچم‌های قرمز

مقیاس و پیچیدگی این تحولات در فرماندهی عالی، سوالات عمیق‌تری را درباره چرایی تمرکز شدید و خشن شی جین‌پینگ بر ارتش مطرح می‌کند. زندگی‌نامه او برخی نشانه‌ها را ارائه می‌دهد.

به عنوان فرزند یک رهبر که نقش مهمی در جنگ داخلی چین داشت، شی نسبت به دو رهبر پیشین خود که هر دو مهندس بودند و تجربه نظامی کمی داشتند، آشنایی بیشتری با مسائل نظامی داشت. جانشین مستقیم شی، هو جین‌تائو، تقریباً هیچ متحد شناخته شده‌ای در میان افسران ارشد ارتش نداشت و کنترل کامل بر ارتش برای او دشوار بود. اما از آنجا که بسیاری از هم‌دوره‌ای‌های شی در رده‌های ارشد خدمت می‌کردند، شی بهتر با سیاست‌های داخلی ارتش آشنا بود و اهمیت سیاسی ارتش آزادی‌بخش خلق را به طور شهودی درک می‌کرد، چون فهمید کنترل ارتش برای تسلط بر سیاست چین ضروری است.

با این حال، در سال ۲۰۱۰ که شی عضو کمیسیون نظامی مرکزی (CMC) و وارث حزب کمونیست شد، احتمالاً از آنچه در مقر ارتش دید نگران شد. به خاطر تسلطی که ژنرال‌های وفادار به رهبر پیشین جیانگ زمین داشتند و نفوذ خود را در دوران هو نیز حفظ کرده بودند، ارتش آزادی‌بخش خلق به نهادی بسته و غیرقابل کنترل تبدیل شده بود که بیشتر وقت خود را صرف حفظ منافع محدود خود می‌کرد تا عملکرد در سطح منطقه‌ای یا جهانی.

شی نسبت به مسائل نظامی راحت‌تر بود و در ابتدای دوره‌اش به عنوان فرمانده کل ارتش، ایده «آمادگی برای نبرد و پیروزی در آن» را مطرح کرد؛ عبارتی که به نوعی کنایه‌آمیز بود و می‌گفت ارتش هنوز آماده جنگ نیست. همچنین شی احتمالاً فساد گسترده‌ای را پشت پرده این نهاد بسته مشاهده کرد. یکی از متحدان شی به طعنه گفته بود که فساد در ارتش چنان گسترده است که «تنها فساد خود ما می‌تواند ما را نابود کند

بسته بودن ارتش برای دیگران دشوار قابل درک است. ارتش امپراتوری بزرگی است، پیچیده، مرموز و فناورانه که حتی رهبران غیرنظامی حزب کمونیست نمی‌توانند به‌راحتی آن را درک یا کنترل کنند. اگرچه حزب کمونیست انحصار استفاده از زور را دارد، اما ارتش تقریباً تنها مرکز تخصص نظامی است. برخلاف آمریکا، هیچ گروهی از کارشناسان غیرنظامی درباره امور نظامی در داخل یا خارج ارتش وجود ندارد. نهادی مشابه دفتر وزیر دفاع در پنتاگون که کنترل غیرنظامیان بر ارتش را تضمین کند، وجود ندارد.

این موضوع به طور پارادوکسیکال موجب افزایش سطح حرفه‌ای‌گری شده است؛ بسیاری از افسران ارشد ارتش متخصصان بی‌طرفی هستند که تمرکز اصلی‌شان جنگیدن است، نه سیاست. اگرچه ارتش بی‌طرف برای دموکراسی‌هایی مثل آمریکا جذاب است، اما این روند برای شی ناراحت‌کننده است. در نظام سیاسی چین، ارتش باید کاملاً سیاسی باشد؛ تقریباً همه افسران باید عضو حزب کمونیست باشند و هم فرماندهان ارشد و هم نیروهای خط مقدم وقت قابل توجهی را صرف آموزش ایدئولوژیک و وظایف جانبی نظامی می‌کنند. نشریه اصلی ارتش همواره به شدت با ایده ارتش بی‌طرف مخالفت می‌کند. دلیل این امر ماموریت اصلی ارتش است که محافظت از حزب و حاکمیت آن است، نه دفاع صرف از کشور چین.

اصلاح مسیر

در سال ۲۰۱۱، تنها یک سال پس از ورود شی به کمیسیون نظامی مرکزی، مسئله اینکه آیا ارتش حافظ حزب خواهد بود یا خیر، به دلیل بهار عربی جدی شد. در مقابل نارضایتی‌های مردمی، نیروهای امنیتی در خاورمیانه از هم پاشیدند و رژیم‌ها سقوط کردند. در اعتراضات دموکراسی‌خواهی چین در ۱۹۸۹، حمایت ارتش از سرکوب معترضان در میدان تیان‌آنمن بر پایه توافقی محدود بود؛ بسیاری از افسران ارشد ارتش مخالف حکومت نظامی بودند و ارتش یک ماه فلج شده بود تا در نهایت دنگ شیائوپینگ نتیجه را به نفع خود تغییر دهد. پس از بهار عربی، رهبران حزب کمونیست احتمالاً نگران بودند که اگر امروز اتفاق تیان‌آنمن تکرار شود، آیا ارتش باز هم حزب را نجات خواهد داد؟

شی احتمالاً اطمینان نداشت. ساختار فرماندهی ارتش آن زمان ظاهراً یک نیروی مشترک بود، با نمایندگانی از هر شاخه در نهاد نظامی حزب، اما این ساختار در عمل کنترل فرماندهی عالی را دشوارتر کرده بود، چون هیچ افسر مستقلی نمی‌توانست فرماندهان شاخه‌ها را مهار کند. این وضعیت برای هر رهبر غیرنظامی نگران‌کننده بود، اما برای یک رهبر لنینیستی مثل شی غیرقابل قبول بود.

به محض اینکه فرمانده کل شد، شی حمله‌ای گسترده و خطرناک علیه سران نظامی انجام داد که ارتش را به یک شبه دولت تبدیل کرده بودند. دو معاون بازنشسته اما بانفوذ رئیس کمیسیون نظامی مرکزی به خاطر دریافت رشوه دستگیر و برکنار شدند و چندین افسر ارشد دیگر نیز پاکسازی شدند. سپس نقش نیروی زمینی، که به طور سنتی موقعیت غالبی در ارتش داشت، کاهش یافت و ساختار فرماندهی ارتش بازسازی شد. نیروی زمینی که قبلاً خود را کل ارتش می‌دانست چون چین را برای حزب فتح کرده بود، اکنون باید به صورت هم‌رتبه با شاخه‌های دیگر عمل کند که در خط مقدم مدرن‌سازی نظامی ارتش قرار دارند.

این تغییر بزرگ نسبت به ۲۰ سال پیش است که نیروی زمینی هنوز محوریت داشت. حالا نیروی زمینی دیگر اکثریت اعضای کمیسیون نظامی مرکزی را ندارد و بودجه بیشتر به فرماندهی‌های مشترک و سایر شاخه‌ها، به خصوص برای تجهیزات نظامی، اختصاص می‌یابد. در همین حال، از سال ۲۰۱۰ حدود ۵۰۰ هزار نیرو از تعداد نفرات نیروی زمینی کاهش یافته است.

«میمون‌ها را بکشید»

مقیاس و دامنه اصلاحات سازمانی که شی یک دهه پیش بر ارتش اعمال کرد را نباید دست کم گرفت. این اصلاحات مانند آن است که ارتش آمریکا هم‌زمان قانون امنیت ملی ۱۹۴۷ و قانون گلدواتر-نیکولز ۱۹۸۶ را بازنگری کند، که ساختارهای اصلی فرماندهی را دگرگون کردند. این اصلاحات در آمریکا با مخالفت‌های شدید عمومی و فرماندهی ارشد روبرو شدند، مانند شورش افسران نیروی دریایی در ۱۹۴۹.

با وجود جسارت پاکسازی‌ها و اصلاحات شی، بسیاری از تحلیل‌گران بیش از یک دهه، انتظار واکنش یا مخالفتی علیه او را داشتند. اما شی این تغییرات گسترده را بدون هیچ نشانه‌ای از مخالفت انجام داد. او به جای ترساندن فرماندهان عالی با پاکسازی نزدیکان آنها، خود فرماندهان عالی را حذف کرد. این ریسک بزرگی بود اما مقاومت را خرد کرد و موقعیت شی را تقویت نمود.

در واقع، قدرت در سیاست چین بیشتر مانند سود مرکب است که افزایش می‌یابد تا کاهش. امکان مخالفت با شی به جای افزایش، کاهش یافته است. این موضوع در کنگره حزب ۲۰۲۲ به وضوح دیده شد که شی نه تنها متحدان حریف سابقش هو را از رهبری حذف کرد، بلکه خودش را نیز از جلسه بیرون کرد. دو بار در دوران مسئولیتش، کل فرماندهی عالی را به مکان‌های تاریخی انقلابی برد که مائو کنترل حزب بر ارتش را در آن مکانها جا انداخت، تا نقش ارتش را به عنوان بازوی مسلح حزب یادآوری کند.

در غرب تمرکز شی بر اصلاح ارتش معمولاً به عنوان وسواس یک‌جانبه بر مسئله تایوان دیده می‌شود، اما این موضوع نمادین‌تر است. در طول دوران مسئولیتش، شی علاقه خاصی به جشن‌های صدسالگی داشته است و سال ۲۰۲۷ صدمین سال تأسیس ارتش است. خوش‌اقبالانه، ۲۰۲۷ همزمان است با آغاز احتمالی دوره چهارم شی، و این رویداد بهانه‌ای است برای برجسته‌کردن پیشرفت‌های ارتش در تحقق اهداف او. اما در پشت پرده، شی همچنان بر فشار بر ارتش برای انجام کارهای بیشتر پافشاری خواهد کرد.

آماده نبرد؟

رویکرد سختگیرانه شی نسبت به ارتش نه تنها اهداف نظامی او را تضمین می‌کند، بلکه اهداف سیاسی‌اش را نیز پیش می‌برد. نگه داشتن افسران ارشد در وضعیت عدم اطمینان نسبت به آینده شغلی و وابستگی به شی برای ارتقاء، به او اجازه می‌دهد کانال‌های متعدد اطلاعاتی درون ارتش ایجاد کند تا دیوار بسته آن را بشکند و اطلاعات مختلف را بررسی و تأیید کند. این تاکتیک به ویژه در شرایطی که ارتش برای جنگ‌های قرن ۲۱ آماده می‌شود و برای رهبران غیرنظامی حزب غیرقابل نفوذتر می‌شود، حیاتی است.

برای بسیاری، رویکرد شی ممکن است ضد تولید باشد. مدیریت سختگیرانه و کمپین ضد فساد بی‌امان احتمالاً برای افسران ارشد تحقیرآمیز و دلسردکننده است. اما شی احتمالاً این سختی‌ها را مفید می‌داند. پدر خود شی چندین بار از قدرت کنار گذاشته و زندانی شده بود، اما این مسئله، آزمون وفاداری او را به حزب بیشتر کرده بود.

ارتش چین بیش از ۴۰ سال است که در صلح بوده و در جنگ واقعی شرکت نداشته است. بدون چالش و آزمون وفاداری، شی می‌داند که ارتش ممکن است به از خود راضی بودن(خودرضایتی) دچار شود. او می‌خواهد ارتشی داشته باشد که نسبت به این آزمون‌ها مقاوم باشد و آماده انجام سخت‌ترین ماموریت‌ها باشد، چه تنبیه «هم‌وطنان»ش در تایوان باشد، چه دفع مداخله احتمالی آمریکا، یا حتی اعمال خشونت برای حفاظت از حزب در برابر شهروندان خود. شی در اولین سخنرانی‌اش پس از کسب فرماندهی کل ارتش گفت که شوروی سقوط کرد چون «کسی به اندازه کافی مرد نبود که مقاومت کند.» او وسواس دارد که ارتش آماده مقاومت باشد اما هنوز به طور کامل به این موضوع اعتماد ندارد.


برچسب‌ها: چین, ارتش سرخ, شی, پاکسازی
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم مرداد ۱۴۰۴ساعت 10:33  توسط یداله فضل الهی  |