Netanyahu Is Spoiling Trump’s Chance for Peace But America Can Still Use Its Leverage to End the War in Gaza Zaha Hassan Foreign Affairs July 29, 2025 نتانیاهو فرصت ترامپ برای صلح را از بین می برد. اما آمریکا هنوز میتواند از قدرت نفوذ خود برای پایان دادن به جنگ غزه استفاده کند ترجمه آزاد یداله فضل الهی پس از حملات اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران و آتشبس بعدی میان ایران و اسرائیل، به نظر میرسید توافق دیگری در راه است، این بار در غزه. اما اواخر هفته گذشته، آمریکا و اسرائیل مشارکت خود را در مذاکرات متوقف کردند و حماس را به عدم هماهنگی و نداشتن حسننیت متهم کردند. حماس، سازمان اسلامگرای حاکم و قدرت واقعی در نوار غزه، از آمریکا میخواهد تضمین دهد که آتشبس دائمی خواهد بود، اسرائیل نیروهایش را عقب بکشد و سازمان ملل و سایر نهادهای امدادرسان کمکهای بشردوستانه خود را به فلسطینیهایی که با قحطی گسترده مواجهاند، افزایش دهند. رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، که همچنان مواضعش را به نفع اسرائیل حفظ کرده و از مذاکرات خارج شده است، مرتکب اشتباه بزرگی شده است. مگر اینکه توافقی حاصل شود، آرزوی ترامپ برای رهبری صلح منطقهای وسیعتر که شامل عادیسازی روابط دیپلماتیک اسرائیل و عربستان سعودی است، به شکست خواهد انجامید. چنین توافق جامع منطقهای پس از ۲۱ ماه کشتار و ویرانی در غزه و مناقشه مداوم اسرائیل با بخش عمدهای از خاورمیانه، بهشدت مورد نیاز است. با این حال، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، و ائتلاف حکومتی فوقملیگرای او هیچ نشانهای از آمادگی برای اولویت دادن به صلح پایدار نشان ندادهاند. حتی اگر گروگانهای اسرائیلی باقیمانده که از اکتبر ۲۰۲۳ توسط حماس در اسارت هستند آزاد شوند، نتانیاهو تأکید کرده که پایان جنگ در غزه بدون خلع سلاح کامل حماس و تبعید رهبران آن ممکن نیست. و حتی پس از آن، میخواهد اسرائیل بهطور نامحدود کنترل امنیتی غزه و کرانه باختری را حفظ کند. در حالی که میانجیگران مصری، قطری و آمریکایی بین مذاکرهکنندگان فلسطینی و اسرائیلی رفت و آمد میکردند، وزیر دفاع اسرائیل، اسرائیل کاتز، طرحی برای جابجایی جمعیت غزه به یک «شهر بشردوستانه» ارائه داد؛ طرحی که نخستوزیر پیشین اسرائیل، اهود اولمرت، آن را «کمپ تمرکز» نامیده است، که قرار است در خرابههای رفح در نزدیکی مرز جنوبی نوار غزه ساخته شود. طبق پیشنهاد کاتز، بیش از دو میلیون فلسطینی در منطقهای به اندازه یکسوم واشینگتن دیسی نگهداری میشوند تا زمانی که بتوانند در خارج اسکان داده شوند. «ما خانههای بیشتری را تخریب میکنیم و آنها جایی برای بازگشت ندارند»، نتانیاهو در ماه مه درباره مردم غزه گفت. «تنها نتیجه اجتنابناپذیر، تمایل ساکنان غزه برای مهاجرت به خارج از نوار غزه خواهد بود.» بنابراین حتی اگر به آتشبس کوتاهمدتی تن دهد، رسیدگی به حق تعیین سرنوشت فلسطینیان نمیتواند بخشی از توافق باشد، چرا که او وجود یک دولت مستقل فلسطینی را تهدیدی برای اسرائیل میداند؛ همانطور که در بازدید از کاخ سفید در ۷ ژوئیه بیان کرد. اما فرمول نتانیاهو برای پایان دادن به مناقشه در خاورمیانه ناکارآمد است. هیچ دولت عربی پذیرای جابجایی اجباری فلسطینیها نخواهد بود. علاوه بر این، کشورهای عربی بهصراحت اعلام کردهاند که تا اسرائیل به وجود یک دولت فلسطینی مستقل تن ندهد، حاضر به تعمیق روابط یا عادیسازی آن با اسرائیل نیستند. در همین حال، فرانسه اعلام کرده که دولت فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. دولت بریتانیا نیز تحت فشار داخلی رو به افزایش است تا فراتر از تحریمهای محدود علیه برخی وزرای کابینه اسرائیل عمل کند و ممنوعیت کامل صادرات تسلیحات به اسرائیل را تصویب و از دادگاه بینالمللی کیفری در پیگیری پروندههای جنایت جنگی علیه نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین اسرائیل، حمایت کند؛ از جمله اتهام قحطی عمدی جمعیت غزه. اگر این روند بدون کنترل بماند، نتانیاهو ممکن است به زودی در مجبور کردن فلسطینیها به جابجایی جمعی موفق شود، مانع از آن شود که ترامپ سیاست خاورمیانهای آمریکا را بهدرستی بازتنظیم کند و حضور نظامی آمریکا در منطقه را کاهش دهد. حقیقت تلخ آن است که نتانیاهو یکی از معدود بازیگران منطقهای است که منافعش با منافع ترامپ به طور گسترده همراستا نیست. و ترامپ بیش از هر رئیسجمهور آمریکایی اخیر، آزادی عمل دارد. او باید از تمام قدرت آمریکا بهره ببرد تا نتانیاهو را مجبور کند از جاهطلبیهای سرزمینی خود دست بکشد و صلحی را بپذیرد که به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطین را ممکن سازد. این تنها راهی است که ترامپ میتواند یک صلحطلب واقعی در خاورمیانه باشد.
مانع غیرقابل جابجایی نتانیاهو از نخستین دوره ریاست جمهوری ترامپ در کاخ سفید، مانعی بر سر راه اهداف او در خاورمیانه بوده است. آن زمان، ترامپ امیدوار بود که یک توافق بزرگ صلح خاورمیانه را به عنوان دستاورد اصلی خود ثبت کند. اما با اجازه دادن به نتانیاهو برای دخالت در تدوین طرح ۲۰۲۰ برای صلح منطقهای جامع، عملاً هر شانس موفقیتی را از بین برد. این طرح تلاش میکرد تمامی مسائل حلنشده میان اسرائیل و فلسطینیها را به نفع اسرائیل پایان دهد: هیچ عقبنشینی نظامی اسرائیل از کرانه باختری، هیچ تخلیهای از شهرکهای اسرائیلی، و هیچ حق بازگشتی برای آوارگان فلسطینی، چه به اسرائیل و چه به سرزمینهای فلسطینی، وجود نداشت. پیشبینی میشد که فلسطینیان این تسلیم دائمی تحت حکومتی را که در سال ۲۰۲۴ دادگاه بینالمللی عدالت آن را معادل آپارتاید دانست، نپذیرند. استراتژی نتانیاهو به او امکان میداد تا ظاهر صلحطلبی داشته باشد در حالی که به ترامپ اجازه نداد توافق واقعی صلحی حاصل شود که حقوق فلسطینیان را مستقیماً مورد توجه قرار دهد و راه را برای ادغام اسرائیل در منطقه هموار کند. ترامپ شاید به اندازه کافی درک نکرده بود که هویت سیاسی نتانیاهو بر انکار هویت ملی فلسطینیان بنا شده است. نتانیاهو، که طولانیترین دوره نخستوزیری اسرائیل را دارد، سال گذشته صراحتاً گفت: «همه میدانند که من کسی هستم که دههها مانع برپایی دولت فلسطین شدهام.» او از روی غرور حرف نمیزد؛ حقیقت را بیان میکرد. بیش از دو دهه است که او نقش مهمی در گذاشتن موانع پیش روی هر توافقی که منجر به تعیین سرنوشت فلسطینیان شود ایفا کرده است. استراتژی نتانیاهو این است که ترامپ را از رسیدن به توافق واقعی صلح محروم کند. نتانیاهو اکنون بهتر از همیشه موقعیت دارد تا نه تنها مانع تشکیل دولت فلسطین شود، بلکه سرزمینهای فلسطینی اشغالی را برای سکونت شهرکنشینان اسرائیلی به تصرف درآورد. چند روز پس از حمله اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل، وزارت اطلاعات اسرائیل طرحی به نتانیاهو ارائه کرد — نسخههایی از این طرح از سال ۲۰۱۸ در جریان بودهاند — که تخلیه غزه تحت عنوان «آوارهسازی داوطلبانه بشردوستانه» را توصیه میکند. دولت اسرائیل سپس کارزار نظامیای را اجرا کرد که بخش اعظم نوار غزه و زمینهای کشاورزی آن را ویران کرد؛ ساختمانهایی که هنوز باقی ماندهاند بهطور منظم با بمبارانهای کنترلشده تخریب میشوند. نتانیاهو بارها مدعی شده که کشتار فلسطینیها — که شمارشان به بیش از ۵۹ هزار نفر رسیده — و غیرقابل سکونت کردن غزه برای نابودی حماس ضروری بوده است. منتقدان او اغلب پاسخ میدهند که او جنگ در غزه را طولانی کرده تا خود را در قدرت حفظ کند در حالی که در دادگاه با اتهامات فساد مواجه است. اما اهداف اصلی او بزرگتر است و اگر محاکمه ادامه نداشت، احتمالاً سیاستهای مشابهی در غزه دنبال میکرد. دولت او دفتری برای یافتن کشورهایی داوطلب برای پذیرش فلسطینیان غزه تأسیس کرده است. در کرانه باختری — جایی که دشمنی چون حماس وجود ندارد — ارتش اسرائیل مأموریت «دیوار آهنین» را در ژانویه آغاز کرد تا، به گفته وزیر دفاع اسرائیل، درسهای به دست آمده در غزه را بهکار گیرد. بیش از ۴۰ هزار فلسطینی از خانههای خود مجبور به ترک شدند، بزرگترین جابجایی جمعیتی از زمان جنگ ۱۹۶۷ میان اسرائیل و اعراب. زیرساختهای حیاتی و نمادهای هویت ملی فلسطینی تخریب شدند و خیابانها برای عبور تانکهای اسرائیلی گسترش یافتند. نتانیاهو همچنین کنترل ثبت زمینهای فلسطینی در کرانه باختری را به دست گرفت تا انتقال زمینهای خصوصی فلسطینی به شهرکنشینان اسرائیلی را تسریع کند. نتانیاهو قصد ندارد از موضع حزب لیکود خود کوتاه بیاید که در آن «بین دریا و اردن تنها حاکمیت اسرائیل خواهد بود.» او در دسامبر ۲۰۲۲ اعلام کرد که اصول راهنمای دولت او این است که «یهودیان حق انحصاری و غیرقابل انکار» برای سکونت در «یهودیه و سامره» که تمام کرانه باختری را شامل میشود، دارند. تحت رهبری او، احزاب صهیونیست چپتر از لیکود به موضع او نزدیکتر شدهاند. در ژوئیه ۲۰۲۴، پارلمان اسرائیل اکثریت قابل توجهی را برای تصویب قانونی به دست آورد که مانع از تأسیس هر دولت فلسطینی شامل سرزمینهای غرب رود اردن میشود؛ و هفته گذشته اکثریتی حتی بزرگتر خواستار الحاق کرانه باختری شدند.
اکثریت اخلاقی اگر اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای آن برای کشورهای عربی کلیدی چیزی اثبات کرد، این بود که نیاز به صلح و امنیت منطقهای فوری است — و این که صلح میان اسرائیل و فلسطینیان جداییناپذیر از این هدف است. نبود راهحلی تبدیل به طناب دار امنیت ملی برای هر کشور در خاورمیانه شده — چه به دلیل سرریز جنگها پس از ۷ اکتبر، تهدید جریان پناهندگان از مرزها، یا تأثیر بحرانهای مداوم منطقهای بر توانایی کشورها در تحقق اهداف توسعه ملی ضروری. حتی اگر در میان رهبران عرب هنوز تمایلی برای تعمیق روابط با اسرائیل وجود داشته باشد، آنها اکنون محدود شدهاند چرا که نظرات جمعیتشان درباره اسرائیل اکثراً منفی است، همانطور که مایکل رابینز و آمانه جمال در مجله Foreign Affairs در ژانویه نوشتند. ولیعهد عربستان سعودی، محمد بن سلمان، کاملاً روشن کرده است: پس از آنچه او آن را «نسلکشی جمعی» اسرائیل در غزه خوانده، کشورش تنها روند عادیسازی را میپذیرد که شبیه به آنچه در ابتکار صلح عربی ۲۰۰۲ پیشنهاد شده است، باشد؛ ابتکاری که در نشست اتحادیه عرب تصویب شده: اسرائیل باید ابتدا دولت فلسطین با اورشلیم شرقی به عنوان پایتخت را بپذیرد، و تنها پس از آن عربستان روابط خود را عادی خواهد کرد. در اوایل ژوئیه، وزیر امور خارجه ولیعهد، فیصل بن فرحان، مجدداً این موضع را تکرار کرد و گفت آتشبس در غزه باید «مقدمهای برای تشکیل دولت فلسطین» باشد. و علیرغم اظهارات برخی مقامات دولت ترامپ در ژوئن که لبنان و سوریه ممکن است به آستانه پذیرش اسرائیل به عنوان همسایه نزدیک شده باشند، حملات هوایی اسرائیل به شرق لبنان و قلب دمشق در این ماه این موضوع را بعید کرده است. عناصر قابل توجهی از پایه سیاسی داخلی ترامپ هم خواهان اولویت دادن به منافع آمریکا هستند که معتقدند با دیدگاه نتانیاهو در خاورمیانه همخوانی ندارد. چهرههایی مانند تاکر کارلسون حمایت بیقید و شرط مالی، نظامی و دیپلماتیک آمریکا از اسرائیل را زیر سؤال میبرند. برخی حتی جلوتر میروند: مثلاً در ژوئن، تئو وان، پادکستر تأثیرگذار، در مصاحبهای با معاون رئیسجمهور جی.دی. ونس، «نسلکشی» اسرائیل علیه فلسطینیان را محکوم کرد. این تأثیرگذاران جنبش MAGA نه فردی منزوی، بلکه نمایانگر تغییرات گستردهتری در حزب جمهوریخواه و کشور هستند. نظرسنجی مارس مرکز تحقیقات پیو نشان داد که ۳۷ درصد جمهوریخواهان به طور کلی و نیمی از جمهوریخواهان زیر ۵۰ سال نظر منفی نسبت به اسرائیل دارند. و بر اساس یک نظرسنجی منتشر شده در ماه مه توسط Ipsos و شورای جهانی شیکاگو، بیش از ۶۰ درصد آمریکاییها معتقدند اسرائیل نقش منفی در «حل چالشهای کلیدی در خاورمیانه» دارد. مسیر روشن این شرایط به ترامپ آزادی عمل میدهد که از رویکرد چند دههای واشینگتن که میگوید «نباید هیچ اختلافی بین سیاستهای اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه باشد» فاصله بگیرد. رئیسجمهور باید به خواست مردم خود گوش دهد و روابط دولت آمریکا با اسرائیل را طوری تغییر دهد که بهتر بازتابدهنده ترجیحات آمریکاییها و همچنین خواستههای بیشتر شرکای آمریکایی در خاورمیانه باشد. این به معنای جلوگیری از مانعتراشی نتانیاهو برای آتشبس دائمی؛ پذیرفتن این واقعیت که حذف کامل حماس از جامعه فلسطینی در کوتاهمدت ممکن نیست؛ کمک به تقویت نهادهای فلسطینی؛ و قرار دادن مسئله تشکیل دولت فلسطین در مرکز هر توافق منطقهای است. هر توافق صلحی که ترامپ پیشنهاد یا حمایت کند باید بسیار متفاوت از طرح ۲۰۲۰ او باشد، زمانی که نتانیاهو بدون حضور نماینده فلسطینی کنار او در کاخ سفید ایستاده بود. ترامپ باید هدفگذاری کند که توافقی به دست آورد که از سوی گروه گستردهای از ذینفعان در خاورمیانه، جهان اسلام و اروپا حمایت شود. او به بسیاری از دولتهای منطقه برای کمک به تأمین میلیاردها دلار لازم برای بازسازی غزه نیاز خواهد داشت. عناصر اساسی توافق آتشبس که میتواند پایهای برای صلح منطقهای گستردهتر باشد، در دو سند موجود است: اعلامیه پکن ۲۰۲۴ (که احزاب اصلی فلسطینی، از جمله فتح و حماس، سال گذشته امضا کردند) و برنامه اتحادیه عرب برای بازیابی، بازسازی و توسعه سریع غزه، که توسط سازمان همکاری اسلامی با ۵۷ عضو و همچنین فرانسه، آلمان، ایتالیا و بریتانیا حمایت میشود. طبق گزارش جرمی اسکاهیل در Drop Site News، مذاکرهکنندگان حماس فرمول «همه در برابر همه» را به اسرائیل پیشنهاد کردهاند به شرطی که آمریکا تضمین کند اسرائیل پس از آزادی گروگانهای اسرائیلی، حملات خود را از سر نمیگیرد. برای بهرهبرداری از این فرصت، ترامپ باید حاضر باشد اسرائیل را به تعهدی الزامآور وادار کند که در هیچ نقطهای از سرزمینهای فلسطینی اشغالی به درگیریها باز نگردد. سپس باید توافقی از اسرائیل بگیرد که اجازه دهد نیروهای صلح بینالمللی وارد غزه و در نهایت کرانه باختری شوند، در حالی که توافق سیاسی گستردهتری در حال مذاکره است. نیروهای مصری و اتحادیه اروپا در طول آتشبس کوتاهمدتی که از ژانویه آغاز شد، به خوبی مستقر شدند و باید دوباره فراخوانده شوند. حضور آنها میتواند به امضاکنندگان اجازه دهد اعلامیه پکن را اجرا کنند، که در آن حماس موافقت کرده حکومت و کنترل امنیتی غزه را به دولت فلسطینی به رهبری فتح تحویل دهد و فتح موافقت کرده انتخابات برگزار کرده و روند ادغام حماس در سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) را آغاز کند. حل موفقیتآمیز درگیریهایی که زمانی غیرقابل حل به نظر میرسیدند، مانند دههها نزاع فرقهای و داخلی در ایرلند شمالی، نشان میدهد که صلح پایدار تنها زمانی ممکن است که همه ذینفعان دعوت شوند. حماس تنها بازیگری نیست که به نتیجهای که در اعلامیه پکن بیان شده، میاندیشد. یک نظرسنجی مارس توسط مؤسسه پیشرفت اجتماعی و اقتصادی، یک اندیشکده مستقر در رامالله، نشان داد که بیش از ۶۰ درصد فلسطینیان در غزه از تشکیل دولت وحدت پس از جنگ حمایت میکنند و بیش از نیمی نیز از حکومت تحت رهبری دولت فلسطینی پشتیبانی میکنند. فقط وقتی غزه و کرانه باختری تحت یک رهبری واحد قرار بگیرند، میتوان کار بزرگ بهبود و بازسازی در غزه را آغاز کرد. و فقط رهبری متحد و مشروع فلسطینی میتواند تضمین کند که شرایط هر توافق سیاسی آینده با اسرائیل رعایت شود. در نهایت، برای میانجیگری صلح واقعی بین اسرائیلیها و فلسطینیها، ترامپ به سازمان آزادیبخش فلسطین نیاز خواهد داشت، گفتوگوکننده بینالمللی که ظرفیت قانونی امضای توافق به نمایندگی از همه فلسطینیان را دارد. و با حمایت از حضور حماس تحت چتر این سازمان، احتمال خرابکاریهای آینده کاهش مییابد. شکستن قالب تحقق همه این موارد احتمالاً برای اکثر رؤسای جمهور آمریکا در سه دهه گذشته امری بسیار دشوار بوده است. اما جنگ غزه هزینهای فوقالعاده برای ایالات متحده در بر داشته است. بنا بر برآوردهای مدرسه واتسون امور بینالملل و عمومی دانشگاه براون، ایالات متحده در طول ۱۲ ماه نخست این جنگ حداقل ۲۲.۷ میلیارد دلار به اسرائیل کمک مالی کرده است. این مبلغ بهمراتب بیشتر از سقف سالانه ۳.۸ میلیارد دلار تعیینشده در یادداشت تفاهم دهساله میان آمریکا و اسرائیل است که تا سال ۲۰۲۸ اعتبار دارد. علاوه بر این کمک مالی، دولت آمریکا درگیر بازی بینالمللی «ضربه زدن به سر موش» به نفع اسرائیل شده تا کشورهای همچون فرانسه و بریتانیا را از اعمال تحریم یا به رسمیت شناختن دولت فلسطین باز دارد. به جای صرف این همه منابع و انرژی سیاسی برای پیروزی در جنگ همیشگی اسرائیل در غزه — جنگی که شرکای عرب آمریکا با آن مخالفاند — دولت ترامپ باید سیاست آمریکا را برای پیروزی در صلح بازتنظیم کند. ترامپ به طور منحصربهفردی حاضر شده در مسائل متعدد با اسرائیل فاصله بگیرد؛ برای نمونه، با گروه حوثی در یمن توافق کرده و با رهبر جدید سوریه، احمد الشاره، با وجود پیوندهای گذشتهاش با القاعده، وارد گفتوگوی دیپلماتیک شده است. ترامپ بار دیگر باید از نتانیاهو فاصله بگیرد، بدون توجه به پیامدهای سیاسی این تصمیم برای نخستوزیر اسرائیل. او باید بیانیه پیشین خود درباره حمایت از جابجایی فلسطینیها از غزه را پس بگیرد و مستقیماً به اسرائیلیها توضیح دهد که امنیت آنها به امنیت فلسطینیها و دیگر کشورهای منطقه گره خورده است. بر اساس نظرسنجی اخیر مرکز پیو، بیش از ۸۰ درصد یهودیان اسرائیل به ترامپ به عنوان یک رهبر جهانی اعتماد دارند و او میتواند به طور قابل قبول استدلال کند که مخالفت با حق تعیین سرنوشت فلسطینیان امنیت اسرائیل را تضعیف کرده و مانع عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی و یکپارچگی منطقهای آن میشود. دولت ترامپ پیشتر نیز در موضوع اسرائیل و فلسطینیها انعطاف نشان داده است؛ به طوری که برخلاف رویکرد مرسوم واشنگتن، کانالهای ارتباطی با حماس را برای آزادی یک آمریکایی اسیر در غزه باز کرده است. اکنون، اولویت قرار دادن منافع آمریکا مستلزم به نتیجه رساندن آتشبس فوری و دائمی در غزه است. اگر ترامپ فراتر برود، ممکن است موفقیتی شایسته دریافت جایزه صلح کسب کند — اما نه اگر غزه دچار قحطی شود. برچسبها: نتانیاهو, ترامپ, غزه, فلسطین
+ نوشته شده در جمعه دهم مرداد ۱۴۰۴ساعت 18:1  توسط یداله فضل الهی
|
|
|