انتخاب تعیینکننده برای اسرائیل پس از دو سال انزوای فزاینده و جنگ بیپایان، آیندهای جایگزین امکانپذیر است. *یائیر لاپید 6 اکتبر 2025 Foreign Affairs یداله فضل الهی *یائیر لاپید رهبر اپوزیسیون در کنست اسرائیل است و در سال 2022 در جایگاه نخستوزیر و وزیر امور خارجه اسرائیل قرار گرفت. دو سال پس از بدترین حمله به اسرائیل در تاریخ خود، این کشور بر سر دوراهی ایستاده است. اسرائیل یک کشور شکستخورده نیست. این یک کشور بزرگ با یک دولت شکستخورده است. پایههای آن همچنان قوی مانده است. اسرائیل بدون شک در بحران است، اما منبع بحران ساختاری نیست. سیاسی است. از بسیاری جهات، این بحران را خطرناکتر میکند، اما حل آن را نیز آسانتر میکند. راهحل از جایگزینی بالا به جای بازسازی از پایین حاصل میشود. وضعیت را فقط سه سال پیش، قبل از به قدرت رسیدن دولت فعلی در نظر بگیرید. این قبل از آن بود که اصلاحات قضایی را که به دنبال برچیدن پایههای دموکراتیک اسرائیل بود، انجام دهد و قبل از قتل عام حماس در 7 اکتبر 2023. در آن زمان، اسرائیل به خاطر اقتصاد نوآورانه مبتنی بر فناوری، دموکراسی قوی و پر جنب و جوش و سیستم قضایی کاملاً مستقل خود شناخته میشد. کشوری بود که برندگان جایزه نوبل آن از مجموع 22 کشور عربی بیشتر بود؛ توافقنامههای دیپلماتیک و اقتصادی در سراسر جهان از واشنگتن تا ابوظبی؛ معاهدات صلح پایدار با مصر و اردن؛ همکاریهای علمی و تجاری گسترده با اروپا؛ نامزدهای اسکار؛ و برندگان یوروویژن داشت. اسرائیل کشوری بود که عمق ژرف فلسفی و تاریخی را با برترین مدرنیته در هم میآمیخت. در آن زمان، دشمنان ما به دنبال کشتن ما بودند - ولی ناموفق بودند. در آن زمان نیز، یهودستیزان وجود داشتند، اما هیچ کس به آنها گوش نداد. در آن زمان نیز، اسرائیل سهم خود را از افراط گرایان داشت، اما آنها کشور را رهبری نمیکردند. این بحران نتیجه یک دولت افراطی و شکستخورده به رهبری نخست وزیر، بنیامین نتانیاهو، است که در پروندههای جنایی دست دارد و حمایت مردم اسرائیل را از دست داده است. سالهای حضور او در قدرت، وی و اطرافیانش را فاسد کرده است. این دولت آشکارا اصل یک کشور دموکراتیک اسرائیل متعهد به ارزشهای لیبرال غربی را تحقیر میکند. به جای آن، در پی استقرار یک رژیم تئوکراتیک و غیرلیبرال است، رژیمی که از نظارت رسانهها معاف باشد و از دردسر مفاهیمی مانند حاکمیت قانون و تهدید مداوم انتخابات آزاد و عادلانه آزاد باشد. اکنون، با طرح دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، برای پایان جنگ در غزه و انتخاباتی که باید در ۱۲ ماه آینده برگزار شود، اسرائیل فرصتی برای بازسازی خود دارد. بازگرداندن کشور از لبه پرتگاه، ابتدا و در وهله نخست، مستلزم بازگرداندن گروگانها به خانه است، و همچنین مستلزم بیرون راندن افراطگرایان از قدرت است. {درغیر این صورت} آینده خود اسرائیل در خطر است. شکست در اوج هیچ چیز بهتر از فاجعه ۷ اکتبر، جدایی بین دولت اسرائیل و مردمش را نشان نمیدهد. دولت وحشتزده و فلجشده، نتوانست هم با وضعیت امنیتی و هم با پیامدهای داخلی بعدی مقابله کند: رسیدگی به صدها هزار آواره اسرائیلی، چه از شهرهای اطراف غزه و چه در امتداد مرز شمالی با لبنان که تحت حمله مداوم حزبالله بود؛ انجام بازسازی چشمگیری که هنوز در جنوب و شمال اسرائیل مورد نیاز است؛ و مهمتر از همه، التیام بخشیدن به زخمهای یک ملت آسیبدیده. اسرائیلیها نه تنها از شکست ۷ اکتبر، بلکه از شکستهای ۸ اکتبر نیز صحبت میکنند. در مقابل، جامعه مدنی اسرائیل به سرعت بسیج شد و برای پر کردن این خلا شتافت. ظرف یک روز، صنعت فناوری اسرائیل فرماندهی اوضاع را به دست گرفت، از قربانیان حمایت کرد و از خلاقیت جهانی خود برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی استفاده کرد. سربازان ذخیره به تعداد بیسابقهای حاضر شدند و جوانان اسرائیلی به رسانههای اجتماعی روی آوردند تا به جهانیان توضیح دهند که حماس کیست و چرا این گروه تروریستی به ما حمله کرده است. اپوزیسیونی که من رهبریاش را بر عهده دارم، برای حمایت از تلاشهای سیاسی و سازمانی وارد عمل شد و یهودیان خارج از کشور در مبارزه برای بازگرداندن گروگانها به خانه، در کنار اسرائیل ایستادند. در حالی که دولت ضعف قابل توجهی در آشفتگی و عدم موفقیت در سازماندهی منابع دولتی، از خود نشان داد، مردم اسرائیل انعطافپذیری، قاطعیت و عزم راسخ خود را برای انجام آنچه لازم بود، نشان دادند. بحران اسرائیل نتیجه یک دولت افراطی و شکستخورده است. دو سال بعد، اسرائیل در نقطه عطفی قرار دارد. خطر واقعی تحریمهای بینالمللی، فرار مغزها و جنگ بیپایان وجود دارد. اما اسرائیل همچنان این فرصت را دارد که خود را از نو بسازد و بر پایههای محکم خود استوار شود. این کشور یکی از معدود کشورهای جهان است که به عنوان یک دموکراسی تأسیس شده است و روحیه دموکراتیک عمیقاً در اکثر شهروندان آن جریان دارد. مردم اسرائیل از مبارزه برای هویت منحصر به فرد کشور به عنوان یک کشور یهودی و دموکراتیک دست نخواهند کشید. نهادهای قضایی اسرائیل همچنان قوی هستند؛ سرویسهای نظامی و امنیتی آن درک میکنند که نقش آنها خدمت به کشور است، نه دولت؛ و اقتصاد آن حتی اکنون نیز همچنان یک داستان موفقیتآمیز قابل توجه است. اگرچه همه این نهادهای حیاتی به صورت عمدی توسط دولت تضعیف میشوند، ولی اسرائیل هنوز به نقطه بیبازگشت نرسیده است. اسرائیلیها این فرصت را خواهند داشت که مسیر را تغییر دهند - و تنها چیزی که برای این کار لازم است، یک تکه کاغذ در یک صندوق رأی در روز انتخابات است. جاناتان ساکس، خاخام ارشد فقید بریتانیا و یکی از برجستهترین متفکران و فیلسوفان تاریخ مدرن یهود، نوشت: «ایمان یهودی به زمان آینده نوشته میشود.» هیچکدام از اینها از عمق بحران ملی و بینالمللی که اسرائیل در آن گرفتار است، کم نمیکند. 7 اکتبر برخی از شکافهای زشت را آشکار کرد. در دو سال پس از آن، فقط شکاف بین دولت و مردم افزایش یافته است. کشور بیش از هر زمان دیگری قطبی و چندپاره شده است، وضعیتی که با نادیده گرفتن مداوم اراده مردم توسط دولت و ادامه جنگی که دیگر در خدمت منافع امنیت ملی اسرائیل نیست، تشدید شده است. جایگاه بینالمللی اسرائیل هرگز بدتر از این نبوده است. در سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر، 142 کشور به تأسیس یک کشور فلسطینی رأی مثبت دادند و تنها ده کشور رأی منفی دادند. جهان علیه اسرائیل شده است. توافقنامههای ابراهیم در خطر فلجشدگی یا لغو شدن هستند. اسرائیل حمایت دیرینه دو حزبی خود را در واشنگتن از دست داده است. فریادهای «از رودخانه تا دریا» در دانشگاهها، فراخوانی آشکار برای نابودی نسلکشانه دولت یهود است. وقتی دانشجویان دانشگاه کلمبیا و دانشگاه تهران همین شعارها را سر میدهند، یهودیان حق دارند نگران باشند. اظهارات نادرست وزرای افراطی دولت در صدر اخبار سراسر جهان قرار دارد و نتانیاهو و اطرافیانش هر کسی را که از او انتقاد کند، به یهودستیزی متهم میکنند. اما ذهنیت قربانی بودن اوضاع را بهتر نمیکند. هر کسی که با دولت مخالف است، یهودستیز نیست و اسرائیل با غرق شدن در مصیبت خود به هیچ چیز نمیرسد. هیچ کدام از اینها چیزی نیست که اسرائیلیها میخواهند. هر نظرسنجی که در دو سال گذشته در اسرائیل انجام شده، داستان یکسانی را روایت میکند: رأیدهندگان اسرائیلی خواهان تغییر هستند. آنها رهبرانی میخواهند که بتوانند چشماندازی غرورآمیز و خوشبینانه از آینده کشورشان ارائه دهند که ریشه در تواناییهای موجود آن داشته باشد. این چشماندازی است که اسرائیل باید به جهان ارائه دهد. شهروندان آن درک میکنند که دولت در بحران و از شکستی به شکستی دیگر کورکورانه عمل کرده است ولی معتقدند که جایگزینی برای این وضعیت وجود دارد. یک اسرائیل متفاوت جایگزین، دولتی است که از مرکز رهبری شود، دولتی که تغییرات سیستماتیک در امنیت ملی، روابط خارجی، اقتصاد، نهادهای دولتی و روابط ما با همسایگانمان را هدایت کند. عمق بحران دقیقاً به همان دلیلی است که اسرائیل بیش از هر زمان دیگری آماده ورود به مرحله بعدی چرخه حیات خود است. تنها چیزی که نیاز دارد، رهبری صحیح است که در راستای یک چشمانداز روشن عمل کند. جایگزین، پایان دادن به جنگ در غزه است. اسرائیل باید با ترامپ، تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا، و ائتلافی از شرکای بینالمللی برای اجرای طرح 20 مادهای ترامپ همکاری کند - گروگانها را پس بگیرد، جنگ را متوقف کند و اطمینان حاصل کند که غذا و داروی کافی برای پایان دادن به بحران انسانی وارد غزه میشود. اسرائیل باید یک محیط امن در اطراف غزه ایجاد کند که از طریق آن بتواند از مرزهای خود در برابر حملات تروریستی بیشتر محافظت کند. همانطور که در این طرح پیشبینی شده است، به جای اینکه این سرزمین توسط حماس کنترل شود، باید تحت نظارت یک مرجع انتقالی قرار گیرد که زندگی روزمره در غزه را مدیریت کرده و بر بازسازی آن نظارت داشته باشد. این ائتلاف شامل بحرین، مصر، مراکش، عربستان سعودی و امارات متحده عربی و همچنین بازوی مدنی تشکیلات خودگردان فلسطین خواهد بود. اگر طرح ترامپ اجرا نشود، شکاف در جامعه اسرائیل چشمگیر و خسارت آن غیرقابل تصور خواهد بود. اسرائیلیها به بازگشت گروگانهای خود به خانه نیاز دارند؛ آنها به آغاز روند بازسازی نیاز دارند. جایگزین، درک جدیدی از دکترین امنیت ملی اسرائیل نیز هست. قتل عام ۷ اکتبر به اسرائیلیها آموخت که ما نمیتوانیم حتی برای لحظهای در برابر سازمانهای تروریستی اسلامگرای قاتل، احتیاط خود را کنار بگذاریم. اما این تنها درس نیست. امنیت ملی بیش از هر چیز بر یک ارتش قوی استوار است و این امر مستلزم چیزی بیش از هدف قرار دادن یک تأسیسات هستهای در نطنز یا پرتاب موشک به مرکز دوحه است. امنیت همچنین مستلزم ایجاد اتحادهای منطقهای و جهانی لازم برای تقویت بازدارندگی، ایجاد و حفظ عمق استراتژیک و مشروعیت بینالمللی و ایجاد جبههای متحد علیه تهدید اسلام رادیکال و همچنین جاهطلبیهای هژمونیک ایران و روندهای نگرانکننده در ترکیه است. اکثریت اسرائیلیها آشکارا خواهان جهتگیری جدیدی هستند. برای انجام این کار، اسرائیل باید توافقنامههای ابراهیم را گسترش دهد تا کشورهای بیشتری از جمله عربستان سعودی و اندونزی را در بر بگیرد. باید از فرصتهای موجود با لبنان و سوریه بهره ببرد و توافقها و ابتکاراتی را که من به عنوان وزیر امور خارجه در سال ۲۰۲۲ از طریق مجمع نقب آغاز کردم، تقویت کند. این مجمع اسرائیل را با بحرین، مصر، مراکش، امارات متحده عربی و ایالات متحده گرد هم آورد. با این حال، احیای این روابط تا زمانی که جنگ تمام نشود و غزه تحت رهبری جدید قرار نگیرد، نمیتواند اتفاق بیفتد. جایگزین آن همچنین یک سرمایهگذاری ملی گسترده در هوش مصنوعی و زیرساختهای انرژی جدید مانند راکتورهای هستهای ماژول کوچک است که آینده انرژی هستند و بازار جهانی را در تلاش برای پاسخگویی به تقاضای رو به رشد، متحول خواهند کرد. در سالهای آینده، اسرائیل باید از «کشور نوپا» به «کشور در حال توسعه» تبدیل شود - و از قابلیتهای نوآوری خود برای ارتقاء سیستمهای حیاتی ملی مانند آموزش، مراقبتهای بهداشتی و حمل و نقل استفاده کند. اینها برای امنیت و رفاه آینده اسرائیل اساسی هستند، با این وجود، به حال خود رها شدهاند. برای بازگرداندن اسرائیل به جایگاه شایسته خود در میان دموکراسیهای لیبرال غربی پیشرو، دولت بعدی باید در تقویت منابع قدرت نرم اسرائیل - طبقه متوسط مولد و بخش فناوری موفق آن - سرمایهگذاری کند. جایگزین، جامعهای اسرائیلی است که به مشکلات ساختاری که سه نسل، به ویژه نسل کنونی را گرفتار کرده است، رسیدگی کند. یک دولت کارآمد و مؤثر، جامعه ارتدکس افراطی را ملزم به ثبت نام در ارتش و ورود به بازار کار میکند. یک دولت کارآمد و مؤثر باید به افزایش اشتغال در میان زنان عرب کمک کند، قانون اساسی را تدوین کند تا یک بار برای همیشه توازن قوا بین قوه قضائیه و مجریه را رسمیت بخشد، در مسکن جوانان سرمایهگذاری کند و هزینههای سرسامآور زندگی را مدیریت کند. انتخاب جایگزین این است که اسرائیلیها به خود و دیگران یادآوری کنند که جایگاه والای اسرائیل به عنوان تنها دموکراسی در خاورمیانه را نمیتوان بدیهی تلقی کرد. این تعهدی است که رهبران کشور باید دائماً به آن پایبند باشند. بزرگترین متحد اسرائیل همیشه ایالات متحده بوده و خواهد بود. اما برای حفظ جایگاه خود در خانواده دموکراتیک، اسرائیل باید روابط خود را با اتحادیه اروپا و همچنین با استرالیا، ژاپن، هند، کره جنوبی، بریتانیا و سایر دموکراسیهای بزرگ جهان نیز از نو تنظیم کند. این روابط باید مبتنی بر ارزشهای مشترک و مبارزه مشترک علیه افزایش گرایشهای غیرلیبرال و تئوکراتیک در سراسر جهان و خطرات ناشی از رسانههای اجتماعی سمی و پوپولیسم بیقید و بند باشد. به همین دلیل است که اسرائیل باید پیوندهای خود را با کشورهای دلسوزی که دیدگاه ما را برای آینده به اشتراک میگذارند، مانند امارات متحده عربی و سنگاپور، نیز تقویت کند. جایگزین ممکن است در وهله اول شامل یک کشور فلسطینی نباشد - نه بخاطر آنچه در 7 اکتبر با اسرائیلیها انجام شد. اما برخلاف دولت فعلی، اکثر اسرائیلیها اذعان دارند که فلسطینیها وجود دارند و ما باید روزی از آنها جدا شویم. این فرآیند طولانی و دشوار خواهد بود و این مسئله باید با نشان دادن توانایی فلسطینیها برای اداره مؤثر خود، آغاز شود. اکنون بار اثبات اینموضوع بر دوش فلسطینیها است، نه بر دوش اسرائیل. آنها باید ثابت کنند که میتوانند به طور مؤثر با تروریسم مبارزه کنند و مطمئن شوند که سازمانی مانند حماس نمیتواند دوباره قدرت را به دست بگیرد.
تشکیلات خودگردان فلسطین نه تنها باید به مبارزه با فتنهانگیزی متعهد باشد، بلکه باید عمل کند؛ نه تنها باید قول اصلاحات حکومتی را بدهد، بلکه آنها را اجرا کند؛ نه تنها باید در مورد مقابله با فساد حرف بزند، بلکه باید علل آن را ریشهکن کند. مردم اسرائیل حق دارند ، بدون تهدید یک دولت تروریستی شکستخورده در مرزهایشان، در صلح و امنیت زندگی کنند. فلسطینیها باید به اسرائیلیها ثابت کنند که قبل از شروع هر فرآیندی، این امر امکانپذیر است. اسرائیل، به نوبه خود، باید الحاق را از روی میز بردارد و بسیار مؤثرتر برای پایان دادن به بلای خشونتی که شهرکنشینان افراطی اسرائیلی بر فلسطینیها تحمیل میکنند، مبارزه کند. مورد اول خطر قربانی کردن ائتلاف منطقهای اسرائیل را بدون هیچ فایده استراتژیکی به همراه دارد؛ مورد دوم لکه ننگی اخلاقی بر پیشانی کشور است. آینده اسرائیل نه توسط دشمنانش و نه توسط دولت فعلیاش تعیین میشود. این آینده توسط شهروندانش تعیین خواهد شد. پس از دو سال از آسیبزاترین سالهای حیات ما، اکثریت قاطع اسرائیلیها خواهان مسیری جدید هستند. جهان به اسرائیل مینگرد و کشوری را در بحران میبیند. من به آن نگاه میکنم و کشوری را میبینم که نفسش را در سینه حبس کرده است. منتظر رهبری جدید است تا آن را به مسیری متفاوت هدایت کند. آینده اسرائیل به تصمیمات سیاسی بستگی دارد که اسرائیلیها در سال آینده خواهند گرفت. اگر دولت فعلی در قدرت بماند، ممکن است اسرائیلیها خود را محکوم به انزوای بینالمللی، فقر و افزایش شکافهای اجتماعی بیابند. اگر اسرائیلیها شجاعت را به بزدلی، گشودگی را به انزوا، و رفاه را به تعصب مذهبی ترجیح دهند، بهترین روزهای کشور در پیش خواهد بود.
یداله فضل الهی 19/07/1404 برچسبها: اسرائیل, 7 اکتبر, استراتژی امنیت ملی, نتانیاهو
+ نوشته شده در شنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۴ساعت 14:50  توسط یداله فضل الهی
|
|
|